اهل معرفت میگویند جهاد سه قسم است:
«جهاد اصغر» که انسان در بیرونِ هستی
خود با دشمن مهاجم میجنگد.
از این بالاتر، «جهاد اوسط» است که در صحنه
نفس، بین رذیلتها و فضیلتها نزاع و تهاجم وجود دارد و انسان میکوشد در جنگ بین فجور
و تقوا و حرص و قناعت، و جهل و عقل و...، فضیلت را فاتح کند؛ یعنی، آنچه در علم
اخلاق و فن تهذیب نفس، به «جهاد اکبر» موسوم است نزد اهلِ معرفت، جهاد اوسط است.
اما «جهاد اکبر» نزد اهل معرفت، همان جنگ عقل و عشق است؛ کسی
که عارف و مشتاق لقای حق باشد، جهاد اکبر یا جنگ بزرگتر را بین عقل و عشق میداند،
نه بین عقل و جهل، و آنگاه میکوشد تا عشق و محبّت را بر عقل پیروز کند، یعنی عقل
در مقابل جهل، عهدهدار عقال کردن غرایز و اغراض وهمی و خیالی از یک سو و اهداف
شهوی و غضبی از سوی دیگر است، لیکن عقل در مقابل عشق، عقال شده عشق است؛ زیرا عقل
مصطلح در ساحت عشق چونان وهم و خیال است در مصاف با عقل مصطلحِ عاقلان.( مراحل
اخلاق در قرآن صفحه 70و71)
هدف از جهاد اصغر و دستیابی و عبور از آن
«جهاد اصغر وسیله است تا در سایه آن
به هدف عالی و والا، که استقرار نظام اسلامی و تخلّق و تعهّد جامعه به خلق و عهد
الهی است راه یابیم و آن کسی که همواره در فضای جهاد اصغر به سر میبرد و به فکر
جهاد اکبر نیست، عمرش را همیشه در مقدّمه صرف کرده و هرگز از آن عبور نکرده است.
از این رو، از نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) رسیده است که هنگام بازگشت
سپاهیان اسلام از جبهههای جنگ فرمودند: شما از جهاد اصغر فراغت یافتهاید، خود را
برای جهاد اکبر آماده کنید:
«إنّ النّبی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) بعث سریّة
فلمّا رجعوا قال: مرحباً بقومٍ قضوا الجهاد الأصغر وبقی الجهاد الأکبر. قیل: یا
رسول الله وما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النّفس(بحار، ج 19، ص 182)»»( مراحل
اخلاق در قرآن صفحه 74)
اشخاصی مانند طلحه و زبیر در جنگهای اسلامی و جهاد اصغر شرکت میکردند،
ولی هنگامیکه امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) به مقام خلافت رسید، چون دیدند آن
حضرت، اهل بذل و بخشش بیجا نیست او را رها کردند و نصیحت امام معصوم در آنان اثر
نکرد.
( مراحل اخلاق در قرآن صفحه 77)
نشانه پیروزی یا شکست در جهاد اصغر و جهاد اوسط
امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید: «صافّوا الشیْطانَ
بالمُجاهدة واغْلبوه بالمُخالفة، تزکو أنفسکم وتعلو عنْد الله درجاتکمْ»شرح
غررالحکم، ج 4، ص 217؛ راه تشخیص شکست و پیروزی در جهاد اصغر روشن و آسان
است، اما نشانه تشخیص پیروزی و شکست در نبرد با دشمن درون موافقت و مخالفت است.
اگر شیطان دستور داد و انسان را به گناهی تحریک کرد و او انجام داد و
به جایی که نباید نگاه بکند، نگاه کرد، مالی را که نباید بگیرد، گرفت یا سخنی را
که نباید بگوید، گفت و با این که میداند این کار، گناه است با او موافقت کرد و
خواسته های او را برآورد، زمینه پیشروی او و شکست خود را فراهم کردهاست. اگر کسی
دستی به گناه دراز کرد، پایی به جای حرام گشود، و زبانی به دروغ و تهمت و افترا و
مانند آن باز کرد، همان لحظه شروع گناه لحظه پیشروی شیطان است، چنانکه لحظهای که
دارد مقاومت میکند، لحظه عقب نشینی شیطان و اسیر کردن وی است، امّا وقتی کاملاً
گناه را ترک میکند لحظه پیروزی او و شکست شیطان است.
شیطان مانند دزدان هراسناک به هنگام حمله آماده فرار است و آن قدر
قوی نیست که در هنگام تهاجم، مقاوم باشد:
﴿إنَّ کید الشّیطان کان ضعیفاً﴾سوره
نساء، آیه 76. ؛ کید شیطان همیشه ضعیف بوده و هست و این اختصاص به زمان
معیّنی ندارد.
( مراحل اخلاق در قرآن صفحه 111)
مراحل اخلاق در قرآن از آثار آیت الله جوادی آملی حفظه الله