در یک مسجد خوب چه می گذرد...
ما در مسجد است که یاد می گیریم:
بایداستقلال شخصیتی خودمان را در تمام حالاتمان حفظ کنیم و باید در زندگی اهل انتخاب باشیم ... نه اینکه نان به نرخ روز بخوریم... نه اینکه همرنگ جماعت شویم....نه اینکه در مسیر حرکت رود باشیم...
در مسجد اگر همه چیز خوب پیش برود اولین کاری که صورت می گیرد این است که فرد را از اسارت های گوناگون (درونی و بیرونی) آزاد میکند و به او احترام می گذارد و حریم شخصی او را حفظ می کند، چیزی بر او تحمیل نمی کندو پس از اینکه او احساس استقلال واقعی را درک کرد به او گزینه های متعالی را ارائه می کند و در این هم اجباری وارد نمی کند؛ اما بدلیل اینکه فرد از اسارت آزاد شده است و می داند در چه منجلابی گرفتار بوده با شوق و اشتیاق می پذیرد و عمل میکند.
فرد می فهمد که می شود خلاف جهت آب حرکت کرد و گاهی اوقات باید اینکار را کرد!
می فهمد که نباید جوگیر شود ولو در مکان هایی که جوِّ خوبی دارد!چرا که کسی که جوّ گیر بار آید در محیطی که نابسامان است نمی تواند سلامت خویش را حفظ کند بهمین دلیل همه افعالش باید بر اساس انتخاب عاقلانه باشد و نه بر اساس جوّ.
ما در مسجد است که یاد می گیریم: اختلاف قبل از علم برکت است و اختلاف بعد از علم نکبت و دردسر و ظلم!
ما اینجاست که یادمی گیریم نسبت به حق متواضع باشیم و نسبت به ناحق اهل سکوت نباشیم... اهل حزب بازی و رفیق بازی متداول _که می گوید طرفداری از رفیق کن ولو حق با او نباشد!_ نباشیم....چون حق محور می شویم.
اینجاست که یادمی گیریم چرا بگوییم ، آن هم چرا های با معنی و از روی طلب فهم و برای یادگیری نه اذیت و آزار!
(إِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ وَ مَا اِخْتَلَفَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ إِلاّٰ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَهُمُ اَلْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیٰاتِ اَللّٰهِ فَإِنَّ اَللّٰهَ سَرِیعُ اَلْحِسٰابِ ﴿آلعمران، 19﴾
مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب [درباره آن] اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنان را [نسبت به حقّانیّت آن] آگاهی و دانش آمد، این اختلاف به خاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود؛ و هر کس به آیات خدا کافر شود [بداند که] خدا حسابرسی، سریع است.)
(امیر المؤمنین علیٌّ علیهالسلام :
لِسائلٍ سَألَهُ عن مُعضِلَةٍ: سَلْ تَفَقُّها ، ولا تَسْأل تَعَنُّتا ؛ فإنّ الجاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبیهٌ بالعالِمِ ، وإنَّ العالِمَ المُتَعَسِّفَ (المُتَعَنِّفَ) شَبیهٌ بالجاهِلِ المُتَعَنِّتِ .
امام على علیهالسلام
- در پاسخ به مردى که از آن حضرت سؤالى مشکل آفرین پرسید- : به قصد یاد گرفتن بپرس ، نه براى آزردن و خطا گرفتن ؛ زیرا جاهلى که درصدد آموختن باشد همانند عالم است و عالمى که در بیراهه قدم نهد همچون جاهلى است که به قصد خطا گرفتن مىپرسد .نهج البلاغة : الحکمة320 منتخب میزان الحکمة : 260)
ما در مسجد است که یاد می گیریم: اهل فکر عاقلانه بشویم...
کلام را بشنویم و با شاخص هایی که به آن ها اطمینان داریم، بسنجیم و بعدش اقدام کنیم
یاد می گیریم که هر حرفی را قبول نکنیم مگر با دلیل! حالا یا نقل معتبر یا عقل مستدل!
یاد میگیریم که بررسی کنیم چه چیزی را بعنوان غذای روحی داریم بخورد فکر و روح خودمان میدیم!
( فَلْیَنْظُرِ اَلْإِنْسٰانُ إِلىٰ طَعٰامِهِ ﴿عبس، 24﴾پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد)
ما در مسجد است که یاد می گیریم: نگاه ابدی به زندگی داشته باشیم...!
در تمام موضوعات! در انتخاب دوست،همسر، کار و... نه اینکه فقط دو روز دنیا را ببینیم! چرا که همین دوست و رفیق و همکار و همسر وغیره ی بظاهر بسیار نزدیک ما دشمن ما خواهند بود اگر از متقیان نباشند و نباشیم!
(اَلْأَخِلاّٰءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ اَلْمُتَّقِینَ ﴿الزخرف، 67﴾در آن روز دوستان دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران.)
ما در مسجد است که یاد می گیریم: همه چیز همین ظاهر نیست!
لزوما هرچیزی که ظاهرا به ما لذت می دهد یا ما از آن خوشمان می آید بسود ما نیست و آن چیزی که ما از آن متنفریم یا به آن بی میلیم لزوما برای ما مضر نیست ؛غرض اینکه این تصوراتی که ناظر به ظاهر است می تواند دچار اشکال باشد و ما در مسجد است که به این مرحله از توجه خواهیم رسید که باید علاوه بر ظاهر به امور دیگری نیز توجه داشت!
(… وَ عَسىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة، 216﴾
… و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، وبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ وخدا [مصلحت شما را در همه امور] می داند و شما نمی دانید.)
(اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ….. ﴿البقرة، 3﴾
آنان که به غیب ایمان دارند ....)
ما در مسجد است که یاد می گیریم 1